کد مطلب:94673 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:122

نامه 017-در پاسخ نامه معاویه












[صفحه 629]

معاویه كه خود را در تنگنای جنگ، گرفتار میدید، نامه ای به امیرمومنان به این مضمون نوشت و آن را توسط عبدالله ابن عقبه، برای علی (ع) فرستاد: ما اگر میدانستیم كه این جنگ، چه مصائب و مشكلات و ویرانی ها به بار خواهد آورد. هیچیك وارد پیكار نمیشدیم. اینك كه هر دو پشیمانیم، و در ضمن ملاحظه میشود كه سپاه عرب، از هر دو طرف رو به هلاك و نابودی و مرگ میروند، و جز كمی از آنها باقی نمانده، اگر تو مرا- كه هر دو فرزندان عبد مناف هستیم- به حكومت شام بگماری، فرمانت را گردن خواهم نهاد، و این قائله ها تمام خواهد شد علی (ع) پس از خواندن نامه فرمود: از معاویه چنین نامه ای بعید است. سپس چنین پاسخ فرستاد: پس از حمد خدای یگانه، و درود به رسول فرزانه، نامه ات واصل شد. نوشته بودی اگر میدانستیم كه این جنگ چه مصائب و مشكلات و ویرانی ها به بار خواهد آورد، هیچیك وارد پیكار نمیشدیم. اینك بدان، پیكار من با تو را نهایتی است كه هنوز به انجام آن نرسیده ام من اگر در راه خدا و جنگ با دشمنان پروردگار، هفتاد بار هم كشته و زنده شوم باز هم دست از تلاش و كوشش برنخواهم داشت... و این دنباله نامه است: و اما اینكه از من حكومت شام را خواسته ا

ی. بدان كه من چیزی را كه دیروز به تو ندادم، بی تردید امروز آن را به تو نخواهم بخشید. اما اینكه نوشته ای سپاه عرب- از دو طرف- رو به هلاك و نابودی و مرگ میروند، و جز كمی از آنها باقی نمانده بدان، هر كه در راه حق، جام شهادت نوشد، به بهشت برین ره پوید و آنكس كه كفران و نادرستی خواهد، ره بدوزخ برد. نه تو در شك و تردیدت پایدارتر از من در ایمان و اعتقادم به خداوند هستی، و نه شامیان بر دنیا حریصتر از عراقیان در امر آخرتند. دیگر اینكه گفته ای: ما هر دو فرزندان عبد مناف هستیم. آگاه باش: چنین است، اما هرگز امیه همچون هاشم و حرب بسان عبدالمطلب، و ابوسفیان مانند ابوطالب نبودند. و نیز هیچ مهاجری همچون آزاد شده از بند اسیری نیست. از یاد مبر كه آلوده نسب، هرگز مانند خاندان و دودمان پاك و معصوم نمی باشد. چنانكه راستگو و درستكار، هیچگاه بسان ریاكار و بدكردار نبوده، و مومنان همچون منافقان نمی باشند. چه ناخلف و نگونبخت موجودی است فرزندی كه از پدری پیروی كند كه در آتش سوزان دوزخ گرفتار است! كوتاه اینكه، فضائل و مكارم نبوت و پیامبری در دسترس ماست، بنحوی كه بوسیله آنها هر عزیزی را خوار، و هر حقیری را ارجمند و گرامی گردانیده ایم. خ

داوند سبحان، قوم عرب را گروه گروه، به دین و آئین خود داخل گردانید. دسته ای از این قوم از روی رضا و رغبت، و عده ای از روی اجبار و اضطرار، این آئین را پذیرفتند و سر به تسلیم امر آفریدگار نهادند. اما شما جزو كسانی بودید كه یا به دلیل دنیاپرستی، و یا ترس از عقوبت خداوندی، این دین را پذیرفتید. آن زمان كه پیشوایان، به سبب اطاعت و فرمانبرداریشان، ظفر یافتند و مهاجرین به دلیل فضل و بزرگواریشان، رخت سفر بربستند را بیاد آور و مگذار اهریمن پلیدی در تو راه یابد، و از تو بهره برگیرد


صفحه 629.